این نوع تولیدات که متأسفانه یا خوشبختانه در مواقع یا مناسبتهای خاص روی آنتن میرود، گاه گداری توجه بیننده را جلب میکند و او را به آنچه باید میرساند اما در اکثر موارد با ساختهای ضعیف و داستانهای بیکشش، فقط و فقط موجبات خستهتر کردن بیننده سیما را فراهم میکند. با توجه به باورهای عمیق مذهبی مردم ما، این نوع تولیدات در کشور مورد استقبال قرار میگیرد؛ از اینرو سعی کردیم وضعیت مجموعههای قرآنی سیما و همچنین موانع موجود بر سر راه تولیدکنندگان را مورد بررسی قرار دهیم و حداقل به یک سؤال پاسخ بدهیم:چرا هنوز کار شاخص قرآنی تلویزیونی نداشتهایم؟
تولید یک فیلم مذهبی یا قرآنی برای مخاطبی که خودش در این موضوع اطلاعات نسبی خوبی دارد، باید بسیار ظریف و دقیق صورت بگیرد. محمود فرهنگ، فیلمنامه نویسی که در چند سال پیش کار نوشتن یک مجموعه 20 قسمتی در شبکه قرآن سیما را بهعهده داشته است و تولید نمایشهایی هم چون خورشید کاروان، از خاک تا افلاک و پنجره فولاد را در کارنامه خود دارد، از تولیدات قرآنی سیما دل خوشی ندارد و میگوید:«الآن آثاری که مذهبی و قرآنی هستند، هم از نظر فیلمنامه و هم از نظر ساخت و بافت در سطح پایینی قرار دارند. بعضی از مجموعهها هم به هیچ وجه کیفیت لازم را ندارند. بسیار روشن است که تولید آثار مذهبی احتیاج به وسواس بیشتری دارد؛ بازیگر خوب، فیلمنامه مناسب، کارگردان حرفهای و تمامی عوامل کارکشته، باید یک اثر درجه یک را تحویل آنتن تلویزیون بدهند. اما تا به اینجای کار آثار مذهبی سیما بیشتر از تلویزیونی بودن و به زبان تلویزیون بودن، شعاری بودهاند.»
همین تولیدات با کیفیت پایین باعث میشوند که مخاطب تلویزیون –که امروزه یک مخاطب هوشمند به حساب میآید- برای تامین نیازهای خود در این زمینه دست به دامان سریالهای سوریهای، ترکیهای یا سریالهای مذهبی کشورهای دیگر شود. سریالهایی که شاید خیلی هم قابل اعتماد نباشند. محمود فرهنگ در این باره بیشتر توضیح میدهد:«شاید کارهای کشور ترکیه را دیده باشید.
با توجه به اینکه این کشور هم از نظر تئاتر و هم از نظر سینما و تلویزیون از ما خیلی جلوتر نیست اما بعضا آثاری را تولید میکند که به جای پرداخت مستقیم به موضوعات قرآنی، بهدنبال تاثیرهای این موضوعات در زندگی مردم است و زمینههای مذهبی و قرآنی را دستمایه مناسبی برای تولید مناسب تصویر برای جذب مخاطب میکند. بهنظر من کارها در این زمینه باید کاربردی باشد و اگر مذهب و قرآن بخواهد به تاریخ محدود بشود، نتیجه اش آثاری میشود که 30 سال است مردم ما دارند میبینند. آثاری که در بعضی از آنها مخاطب به خوبی با داستان ارتباط برقرار کرده است و در بسیاری از موارد نتوانسته است نیازهای مخاطب را برآورده کند.»
با این تفاسیر بهنظر میرسد تولید یک مجموعه در این زمینه با کیفیت پایین، آثاری بهمراتب بدتر از عدمتولید دارد. یک مجموعه قرآنی یا مذهبی غیرجذاب میتواند خاطرهای ناخوشایند را از باورهای دینی مردم و مفاهیم والای قرآنی در ذهن حک کند؛ خاطرهای که شاید به همین سادگیها نتوان آن را بهبود و تصحیح کرد.
اما این عدمجذابیت مجموعههای تلویزیونی از کجا نشأت میگیرد؟ چه میشود که مخاطب رسانه ملی دیدن یک مسابقه تلویزیونی را به دیدن یک سریال مذهبی یا قرآنی ترجیح میدهد یا بهاصطلاح به محض دیدن سریال مذهبی، کانال را عوض میکند؟
جذابیت و دیگر هیچ...!
جذابــیت در کــارهای تلویزیونی حرف اول را میزند. حال این جذابیت میتواند در زمینه بصری باشد یا وفاداری مخاطب به تماشای یک مجموعه، به داستان قوی و جذاب برگردد. فریدون فرهودی با توجه به موقعیت شغلی اش، فیلمنامههای مذهبی و قرآنی زیادی را خوانده است.
اما این طور که میگوید مجموعههای تلویزیون را دنبال نمیکند. با این حال کارهای تلویزیونی را در سطح خوبی نمیداند و این آثار را در مقایسه با فیلمهای مذهبی دنیا، دچار ضعفهای جدی میشمارد؛«معمولا شخصیتهای مذهبی و قرآنی اگر بهصورت آشکار در یک سریال ایفای نقش کنند، شخصیتهای ثابت و کاملی هستند.
کمتر مشاهده میکنیم که یک شخصیت مذهبی مراحلی از تکامل خود را در فیلم طی کند. بهعنوان مثال در سریال سربداران داستان اصلی بیرون از شخصیتی به نام شیخ حسن شکل میگیرد. اما وقتی داستان به شیخ حسن میرسد، از آغاز تا به پایان شخصیت این نقش ثابت بود و این اتفاق خوبی نیست. اگر قرار باشد یک شخصیت مذهبی یا قرآنی در یک فیلم وجود داشته باشد، ترجیح میدهیم تکامل را بهصورت ملموس ببینیم.»
غیر از وجود عناصر جذاب در داستان یک مجموعه تلویزیونی، رادیویی نبودن، خوش ساخت بودن و از نظر بصری جذاب بودن، در ثابت قدم کردن مخاطب برای تماشای یک مجموعه تلویزیونی اثر بسیاری دارد. محمود فرهنگ در این زمینه نقدی را متوجه شبکه قرآن سیما میداند؛«این شبکه در زمینههای گفتوگو، پرسش و پاسخ، سخنرانی و امثال آن بسیار موفق بوده است. اما فراموش کردهایم که تلویزیون یعنی تصویر.
گفتوگو و پرسش و پاسخ هم خوب است و باید بخشی از کار این شبکه بهعنوان اصلیترین تولیدکننده محتوای قرآنی باشد اما بعد از گذشت 30 سال باید به این سمت حرکت کنیم که بتوانیم سخنرانیهای خود را در رادیو داشته باشیم و در تلویزیون آثار تلویزیونی را تولید کنیم. در این میان زبان نمایش و هنر هم بسیار میتواند دخیل باشد تا بتواند کمبودهای جدی در این زمینه را جبران کند و مخاطب ما را در این حوزه جذب کند.»
خط قرمزهای حساس
پرداختن به موضوع حساس و در عین حال جذاب و پرمخاطبی مثل قرآن و مذهب، سختیهای خاص خود را دارد. اشتباه یک فیلمنامهنویس، یک کارگردان، یک بازیگر و دیگر عوامل تولید یک اثر، در یک مجموعه غیرمذهبی به راحتی قابل چشمپوشی است. اما یک اشتباه کوچک در زمینه کارهای مذهبی و قرآنی میتواند در مخاطبان میلیونی رسانه ملی اثر منفی جدی بگذارد و همین موضوع باعث میشود که فیلمنامه نویسی چون فریدون فرهودی برای نوشتن یک فیلمنامه در این زمینه کمی نگران باشد؛ گرچه نوشتن در این حوزه را دوست دارد:«نگرانی من از این است که کار در خم و چم خوب و بد بماند و لطمه ببیند و آن چیزی که باید نشود. هر فیلمنامه نویسی در این موضوعات حساس، احتیاج به یک تیم مشاوره خوب و یک کارشناس آشنا به موضوع دارد تا بتواند کار را آن طور که شایسته است دربیاورد.»
همین حساسیتها باعث میشود که کمتر شاهد یک اثر خوب و جذاب باشیم و فیلمنامهنویسهای کشور به خاطر دردسرهای احتمالی که در آینده گریبانگیرشان خواهد بود، عطای نوشتن فیلمنامه مذهبی یا قرآنی را به لقایش ببخشند و خود را در این زمینه صاحبنظر ندانند. مینو فرشچی، فیلمنامه نویسی که معتقد است کارهای قرآنی و مذهبی باید از شعار بیرون بیاید و به زبان امروزی ترجمه شوند، درباره این حساسیتها میگوید:«شخصیتهای داستانهای قرآنی همگی مقدس نیستند که بخواهیم برای پرداخت آنها دچار سختی بشویم. بهعنوان مثال در داستان سریال حضرت یوسف(ع) فقط شخصیت حضرت یوسف(ع) بود که مقدس بود که این شخصیت هم با حفظ اصلیت ماجرا و اقتباس از منابع موثق قابل پرداخت است. اما برای دیگر شخصیتها لازم است که لحن جدیدی به کار گرفته شود و برای تشویق مخاطب داستانها به روز شوند.»
البته بهنظر میرسد این به روز شدن کار سادهای بهنظر نمیآید و به نوعی راه رفتن روی لبه تیغ قلمداد میشود. چرا که یک فیلمنامه نویس وقتی میخواهد یک داستان مذهبی یا قرآنی را به زبان امروز دربیاورد و به جنبه دراماتیک آن توجه کند، امکان لطمه به اصل داستان وجود دارد و این نگرانی همیشه در آثار قرآنی وجود داشته است. البته مینو فرشچی این حرف را نمیپذیرد و این عقیده را دقیقا یکی از موانع بزرگ بر سر راه این موضوع میداند؛«اگر نویسنده خوبی قصه را پرداخت کند، هیچگاه به اصل لطمه نمیزند. بهنظر من این دید یک مانع جدی در تولید قرآنی و مذهبی است. وقتی قرآن ما فقط سرطاقچه خانه ما بماند و جرات نکنیم که برای جذب و تبلیغ آن داستانهای جذاب آن را به زبان امروز دربیاوریم، همین اتفاقی میافتد که امروز دچار آن هستیم.
قصههای قرآن بسیار جذاب و عبرتآموز هستند و هر قصه عبرتآموزی قابلیت نمایش داده شدن به بهترین نحو را دارد.»فریدن فرهودی نیز مرز داستانی کردن قصههای قرآن به زبان امروز را بسیار مرز باریک و ظریفی میداند که پرداخت به آن میتواند بسیار کار مشکلی باشد؛«بنا بر ضرورت فیلم یا سریال، هر داستان نیاز به تغییر دارد که این مرز تغییر بسیار باریک و ظریف است. همین حساسیتها دست فیلمنامه نویس را میبندد و از آن جایی هم که ما در نمایشی کردن آثار دینی و قرآنی تجربه زیاد و قابل توجهی نداریم، کار سادهای را پیش رو نخواهیم داشت.»
عدموجود یک تیم اجرایی خوب برای پرداخت فیلمنامه، عدموجود کارگردانهای تخصصی در این زمینه و بهطور کلی عدموجود نیروی متخصص در این زمینه باعث میشود که علاوه بر حساسیتهای فوق، پرداخت به موضوعات قرآنی با کمی ترس صورت بگیرد و اگر کارگردانی هم به سراغ این سوژهها برود، موفقیت چشمگیری از آن خود نکند. معمولا وظیفه خطیر تولید این نوع مجموعهها به مؤسسات هنری سپرده میشود و این مؤسسات هم از آنجایی که نیروی متخصص کمی در این زمینه دارند، نمیتوانند کارها را آن طور که باید تولید کنند.